صدای شر شر آب ناودانی ک کاه گل خانه را با خود میبرد
همچون صدای دلتنگی قلبی ک با گذشت زمان عمرم را با خود میبرد
نه تو ماندی و ن آن دل خوشحال
حال منم و تنهایی بی صدا
سکوت در خلوت خاطره های سرد
میشود برگشت به نا کجا آباد
میشود بپرسم خوبی عزیز دلم!
ن دیگر دلی نمانده
خلوتی ک برای دل خودم هم خلوت نیست
سکوتی ک در آن صدای جغد شوم تو را صدا زد
و در تاریکی و سکوت محو شدی
کجایی؟
در کدامین شهر
دلم در این خرابه جا مانده!
تو در کدامین بهشت بسر میبری!؟
. .... ...... ...... ...... ........... ........
پدرم...برچسب : نویسنده : manoujanjavan بازدید : 105